loading...

دوستدار دانایی

بازدید : 309
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 21:23

تلاش میکنم قبولش کنم...با همه شباهتا و تفاوتا...با همه مثبت‌ها و منفی‌های وجودش...همین طور که تلاش میکنم خودم رو بیشتر بپذیرم... با همه خوبی‌ها و بدی‌هام...بهش میگم بیا برقصیم...با همه بلد نبودنام...با همه ترسام...با همه هیجانام...با همه خودم...و چی آرامش‌بخش‌تر این که بتونی همه‌ی خودت رو با همه یه نفر دیگه بیاری وسط میدون و بخندی و بچرخی و راضی باشی؟

سبک های طراحی داخلی
بازدید : 465
جمعه 11 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23

تو هیچ وقت انتخابت این نبوده که مثل عموم مردم زندگی کنی؛ پس حالا که یه موضوعی باعث غیرعادی بودنت شده، به جای افسوس خوردن برای عادی نبودنت، تلاش کن یه زندگی غیرعادی هیجان انگیز رو رقم بزنی.

ارز نیمایی برای واردات قطعات لوازم خانگی حذف شد.
بازدید : 572
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

عقد برادر کوچک ترم بود؛ تمام ۵ ساعت رفت تا مازندران را خندیدم و رقصیدم... در راه برگشت عجیب گریه میکردم؛ برای خودم... طوری که کسی نفهمد... چرا باید کسی بفهمد؟ اصلا مگر کسی می‌فهمد؟ اصلا اگر بفهمند، فهمیدنشان دردی از من کم می‌کند؟ حس تماشاچی آفریده شدن را داشتم؛ هفته پیش گفته بود حاضر نیست با کسی ازدواج کند که ام اس دارد، چون دوست ندارد زنش در ۴۰ سالگی فلج شود؛ صادق بود چون نمی‌دانست ام اس دارم... اون ارزشش رو تو ذهنم از دست داد ولی حرفش وسط ناراحتی می‌چرخید تو مغزم...الان بهترم، البته حین نوشتن این حرفا بغض دارم، ولی خوب میشم.

استفاده ابزاری از زنان برای جذب بیشتر مشتری!+ فیلم
بازدید : 251
چهارشنبه 12 فروردين 1399 زمان : 2:37

به مصاحبه دوم با استاد آلمانیه دعوت گشتم...نمی‌دونم مصاحبه دوم چطور پیش بره و نتیجه چی بشه ولی خیلی دوست دارم باهاش صحبت کنم؛ بهم آرامش میده حرف زدنش؛ حتی پسرشم دوست داشتم!! چون دانشگاه‌ها و مدارس المان به علت کرونا تعطیل شدن، اسکایپ قبلی رو تو خونه انجام داد و پسرش هم که ۸,۹ ساله بود هی میومد تو اتاق به من نگاه میکرد، در کمدو باز میکرد، به شونه مادرش تکیه میداد مامانشم خیلی ریلکس بود و مهربون باهاش به آلمانی یه چیزایی میگفت که سوادم نمیرسید بفهمم. استاده دست گذاشت رو نقطه ضعفم، بچه😋

پویش همگانی یاران امام زمان ارواحنافداه
بازدید : 371
جمعه 22 اسفند 1398 زمان : 8:41

از یکی از دانشگاه‌های المان دعوت به مصاحبه حضوری شدم...گفتن هزینه رفت و امد و اسکان به عهده دانشگاه هست. امروز بهشون گفتم که به خاطر کرونا سفارت المان بسته ست و نمیتونم تا دو ماه دیگه بیام و لطفا اسکایپی باشه مصاحبه. و خب یه مقدار میترسیدم هم تاثیر منفی بذاره رو دیدشون و هم فک کنن نکنه خودم کرونا دارم یا اگه مصاحبه هم اسکایپی باشه، اونا از ترس بسته بودن سفارت و نرسیدنم برای ترم پاییز، ترجیح بدن منو نگیرن. متن ایمیلشون خیلی مهربون بود. من از ترسام براشون نگفته بودم ولی اونا سعی کرده بودن ارومم کنن. گفته بودن که فقط من نیستم که نمی‌تونم حضور پیدا کنم و بچه‌های دیگه‌‌‌ای هم هستن که به خاطر همین موضوع نمی‌تونن برن اونجا و تنها نیستم تو این مسیر و برامون ویدیو کنفرانس ست میکنن. و مشتاق اینن که باهام e-meet داشته باشن. این همون چیزیه که بهش میگن Collateral beauty و من واقعا عاشقشم.

نمونه سوالات ریاضی هفتم

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 23
  • بازدید کننده امروز : 20
  • باردید دیروز : 3
  • بازدید کننده دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 242
  • بازدید سال : 4260
  • بازدید کلی : 7988
  • کدهای اختصاصی